پیچک

آهوی وحشی


محسن و نیر

 

Mehdi Kia – Ahooye Vahshi

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

عاشق اون لحظه ام....

که از پشت بغلم میکنی ....

نفسات گردنمو نوازش میده...

آروم میگی :

"نفسم " چطوره ؟؟!

و من غرق لذت میشوم !

این لحظه ها رو با هیچ چیز توی دنیا عوض نمیکنم خاص♥
نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

It's been said and done
Every beautiful thought's been already sung
And I guess right now here's another one
So your melody will play on and on, with best we own
You are beautiful, like a dream come alive, incredible
A center full of miracle, lyrical
You've saved my life again
And I want you to know baby


I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby

And I keep it in re-pe-pe-peat

I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby

And I keep it in re-pe-pe-peat


Cursing me, boy you played through my mind like a symphony
There's no way to describe what you do to me
You just do to me, what you do
And it feels like I've been rescued
I've been set free
I am hyptonized by your destiny
You are magical, lyrical, beautiful
You are...I want you to know baby



I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby

And I keep it in re-pe-pe-peat

I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby

And I keep it in re-pe-pe-peat


No one can pause
You stand alone, to every record I own
Music to my hear that's what you are
A song that goes on and on


I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby

And I keep it in re-pe-pe-peat

I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby
I, I love you like a love song, baby

I love you...like a love song...
 

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

 

وقتی باد آروم آروم موتو نوازش می كنه, طبیعت وجودتو اینقدر ستایش میكنه

وقتی كه یواشكی خواب به سراغ تو میاد, برای داشتن چشمای تو خواهش میكنه

این همه عاشق داری چه طور حسودی نكنم

وقتی شب فقط میاد برای خوابیدن تو, خورشید از خواب پا میشه تنها واسه دیدن تو

وقتی كه چشمه حریص واسه لمس تن تو, یا كه پیچك آرزوش بشه پیراهن تو

 

وقتی هر پرنده به عشق تو پروار میكنه, عشق تو حتی طبیعتو هوس باز میكنه

وقتی تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو, چرخ گردون واسه تو گردشو آغاز می كنه

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

Gücün var mı sevgilim 
Derin sularda inci tanesi aramaya 
Cesaretin kaldıysa 
Hala benle aşktan konuşmaya 
Söyle canım sevgilim 
Hayat bize oyun oynuyor olabilir mi 
Yorgun gibi bir halin var 
Duyguların karışık olabilir mi 
Sil baştan başlamak gerek bazen 
Hayatı sıfırlamak 
Sil baştan sevmek gerek bazen 
Herşeyi unutmak 
Sanki bugün son günmüş gibi 
Dolu dolu yaşamak istiyorum ben 
Her ne çıkarsa yoluma 
Selam verip yürümek istiyorum ben 
Sil baştan sevmek gerek bazen 
Hayatı sıfırlamak 
Sil baştan sevmek gerek bazen 
Herşeyi unutmak

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

دفتر خاطراتمو هر شب ورق میزنم
اسم تو تو هر صفحشه میخونمو میشکنم
خالکوبی کردم اسمتو روی تموم بدنم
تا باورت شه اونی که هر لحظه یادته منم

هرکی میپرسه حالمو میگم همه چیز عالیه
هیشکی نمیدونه چقدر جای تو اینجا خالیه

حالا میفهمم خالی یعنی جه حس و حالی
خالی یعنی بی تو بی تو یعنی خالی

فکر میکنم نبودنت عادی میشه فردا برام
فردا میاد باز میبینم هیچی به جز تو نمیخوام
باهیشکی حرف نمیزنم هیچ جوکی خنده دار نیست
بعد هر زمستونی معلومه که بهار نیست

هرکی میپرسه حالمو میگم همه چیز عالیه
هیشکی نمیدونه چقدر جای تو اینجا خالیه

حالا میفهمم خالی یعنی جه حس و حالی
خالی یعنی بی تو بی تو یعنی خالی

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

بده دستات و به من تا باورم شه پیشمی
میدونم خوب میدونی تو تار و پود و ریشمی
تو که از دنیا گذشتی واسه یک خنده ی من
چرا من نگذرم از یه پوست و خون به اسم تن
تو خیالمم نبود دوباره عاشقی کنم
ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم
نمیئونم چی بگم که باورت شه جونمی
توی این کابوس درد رویای مهربونمی
با توپرم از شعر و ستاره
بی تو لحظه حرمتی نداره
این خدا بوده که تونسته گل عشق و بکاره
وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه باز
عشق تو تو لحظه ها حادثه ساز و قصه ساز
به جون خودت که بی تو از هستم سیر میشم
به خدا نمیدونم چی میشه اما بد جوری گوشه گیر میشم
ممنونم که بچه بازی هامو طاقت میکنی
هرچقدر بد میشم اما تو نجابت میکنی
هرکجای دنیا باشم با منی و در منی
نگران حال و روزم بیشتر از خود منی
با تو پرم از شعر و ستاره
بی تو لحظه حرمتی نداره
این خدا بوده که تونسته گل عشق و بکاره


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

نرو از پیشم تنها میشم بمون پیشم بی توعاشق نمی شم

نرو از پیشم بی عشق میشم خسته میشم اگه نباشی پیشم

تو شدی گل شدی عشق شدی جون تویی تو  نفسم تو زندگیم تو هستیم تو رویام تویی همه

کسم

تویی تو یک تویی تک تویی ماه بی تو دلواپسم تو عشقم تو جونم توعمرم تویی تو نفسم

مثل بارون ستاره مثل ماه تو شبای منی

یه عطر خوش رنگ خوب حس خوب تو دنیای منی


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

یکبار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد

 

پس نگو رویای دور از دسترس خوش نیست

 

باور ندارم

 

گر چه به ظاهر جسم خسته است ولی دل دریایی ست.

 

تاب و توانش بیش از اینهاست.

 

دوستت دارم و تاوان آن هر چه باشد باشد.

 

دوستت خواهم داشت بیشتر از دیروز.

 

باکی ندارم از هیچ کس و هر کس که تو را دارم

                                                          عزیز...

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

کاش می دانستی دنیا با همه وسعتش بی تو جایی برای ماندن ندارد.اشک چشمانم هر شب سراغت را از کویر گونه هایم می گیرندای که دیدگانم از دل تنهایی تو الفبای اشک ریختن را آموخته اند و لحظه های گریانم با کوچ تو روان گشته اند؟چرا از کوچه دلتنگی هایم گذر نمی کنی و برای چشمان مانده به راهم دستی تکان نمی دهی؟بی تو قناریها خوش آواز نیستند و آسمان چشمانم همیشه بارانی است.بی تو من درختی خشکیده در پاییزم.

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

تن تو ظهر تابستونو به يادم مياره      

رنگ چشماي تو بارونو به يادم مياره

وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره      

قهر تو تلخي زندونو به يادم مياره

من نيازم تو رو هر روز ديدنه

از لبت دوست دارم شنيدنه

تو بزرگي مث اون لحظه كه بارون ميزنه

تو همون خوني كه هر لحظه تو رگ‌هاي منه

تو مث خواب گل سرخي لطيفي مث خواب!

من همونم كه اگه بي تو باشه جون ميكنه!

من نيازم تو رو هر روز ديدنه

از لبت دوست دارم شنيدنه

تو مث وسوسه‌ي شكار يك شاپركي

تو مث شوق رها كردن يك بادبادكي

تو هميشه مث يك قصه پر از حادثه‌اي

تو مث شادي خواب كردن يك عروسكي

من نيازم تو رو هر روز ديدنه

از لبت دوست دارم شنيدنه

تو قشنگي مث شكلايي كه ابرا ميسازن

گلاي اطلسي از ديدن تو رنگ ميبازن

اگه مرداي تو قصه بدونن كه اينجايي

براي بردن تو با اسب بالدار ميتازن!

من نيازم تو رو هر روز ديدنه

از لبت دوست دارم شنيدنه

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

نميدونم ، همزبونم كه كدوم حرف تو رو آزرد  

           يا كدوم ترانه من تو رو مثل گلي پژمرد

نميدونم ، نميدونم كه چي گفتم تو شنيدي      

           چه خطايي سر زد از من كه تو از من دل بريدي

اگه روزي تو نباشي ، بين ما راهي نباشه      

          نميدونم چي مي تونه كه برام مثل تو باشه

اگه روزي تو نباشي ، يا بري از من جدا شي    

        نميدونم تو مي توني عاشقي دوباره باشي

 اين پرنده دل من ، نمي تونه پر بگيره     

         تو رو مي خواد در كنارش بال و پر از سر بگيره

آخه حيف پر نگيره ، پشت ابرارو نبينه      

         حيف اينجا تك و تنها تو قفس بي كسي بشينه


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

   

             ای مظهر خوبی و وفا با یک سبد گل یاس وشاخه ای گل سرخ             

 

 

و قلبی آکنده از عشق
   

بدان که بهترین لحظات زندگیم لحظه با تو بودن است

 

 

ای سمبل خوبی و ای بهانه زیستن تا ابد دوستت دارم .

 


 


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

  علاقم به تو خيلي بيشتر شده
حالا روزگارم قشنگتر شده
از اون وقتيكه تو بامني حال من
ميبيني خودت خيلي بهتر شده
علاقم به تو خيلي بيشتر شده
ميدونم نميتوني دركم كني
ولي اينو يادت نره عشق من
ميميرم اگه روزي تركم كني
ميخوام لحظه لحظه به تو فكركنم
نميخوام كسي سد راهم بشه
نميخوام كسي جز تو پيشم بياد
به جز تو كسي تكيه گاهم بشه
منم كه ميميرم براي چشات منم
كه ميميرم واسه خنده هات
ميخوام بيشتر از اينم عاشق بشم
كمك كن بتونم بمونم باهات...

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

کاش می دانستی رقص تنهایی من

به میان شب و روز همه از بهر چه بود

کاش می دانستی من بیگانه زخود

جرم تنهایی ام امروز همه عشق تو بود

در سکوت تلخ و ممتد من و تنهایی شب

وطنین آشنا و دگر نیست صدایی جز عشق

وهمین است که مرا می برد اینگونه به ژرفای رکود

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست

گرهم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم

هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست

دیری است كه از خانه خرابان جهانم

بر سقف فروریخته ام چلچله ای نیست

در حسرت دیدار تو آواره ترینم

هر جند كه تا منزل تو فاصله ای نیست

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |


گر چه مستيم و خرابيم چو شبهاي دگر

با زكن ساقي مجلس سرميناي دگر

امشبي را كه در آنيم غنيمت شمريم

شايد اي جان نرسيديم به فرداي دگر

مست مستم مشكن قدر خود اي پنجه غم

من به ميخانه‌ام امشب تو برو جاي دگر

چه به ميخانه چه محراب حرامم باشد

گر به‌جز عشق توام هست تمناي دگر

تا روم از پي يار دگري مي بايد

جز دل من دلي وجز تو دلاراي دگر

نشينده است گلي بوي تو اي غنچه ناز

بوده ام ورنه بسي همدم گلهاي دگر

تو سيه چشم چو آئي به تماشاي چمن

نگذاري به‌كسي چشم تماشاي دگر

باده پيش آر كه رفتند از اين مكتب راز

اوستادان و فزودند معماي دگر

اين قفس را نبود روزني اي مرغ پريش

آرزو ساخته بستان طرب زاي دگر

گر بهشتي است رخ تست نگارا كه در آن

مي توان كرد به هر لحظه تماشاي دگر

از تو زيبا صنم اينقدر جفا زيبا نيست

گيرم اين دل نتوان داد به‌زيباي دگر

مي‌ فروشان همه دانند عمادا كه بود

عاشقان را حرم و دير و كليساي دگر


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم

جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم

قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این

اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین

قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم

دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم

می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور

برات یه کلبه می سازم پر از یک رنگی پر نور

روح و دل و جون و تنم، نذر نگاهت می کنم

دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

اسمت را برای هميشه در قلبم ننوشته بودم

و عشقت را برای هميشه در دلم جای نداده بودم

ولی حالا که اين کارا کرده ام برای هميشه دوستت خواهم داشت

و هيچگاه و در هيچ مکانی از کاغذ و برگه قلبم حذف نکرده و نخواهد کرد

پس:

دوست دارم

دوست دارم يه عالمه

دوست دارم به وسعت يه آسمون به وسعت سيارمون

دوست دارم به خاطر مهربونيات؛به خاطر خودت

دوست دارم به خاطر وجودت

دوست دارم به خاطر همه هستیت و ......

راحتت کنم دوست دارم تا آخرين نفس

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

تا وقتي كه تو هستي

تا لحظه اي كه ياد تو در خاطر من جاريست

تا زماني كه دستهاي گرمت همراه دستاي خسته اي منه

تا وقتي كه نگاهت تنها پناهگاه و تكيه گاه نگاه سرگردان منه

تا زماني كه تو همسفر جاده زندگي من هستي

تا وقتي كه شونه هاي تو امن ترين جاي دنياست براي من

من زنده هستم

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

تو را دارم ای گل جهان با من است
تو تا با منی جان جان با من است
چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است


روزهایی که بی تو می گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز میکشد فریاد
در کنار تو می گذشت ایکاش


عشق تو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بسته است


یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو

یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که زعشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

ارزش یک احساس به شدت آن نیست به مدت آن است ...

 

من تو را به مدت بودنم دوست دارم ...

 

 

ای عزیز دل ... دوستت دارم ... نه فقط به خاطر چراغانی چشمانت

 

 به خاطر تمام آنچه بر من ارزانی داشتی ...

 

عشق را ... چگونه بودن را ...

 

 

دوستت دارم ، و همیشه خواهم داشت ...

قشنگ نازنين من كه تو باشي ديگر از هيچ نگاه هراساني هراس ندارم

 

 

قشنگی دوست داشتن را ، سرمشق دلها مي كنم .

 

 

تا تو هستي دلم براي كسي تنگ نمي شود . 

 

 

عزيزم تا هستي با ياد تو زندگي برايم خوشبختي بزرگ است .

 

 

مرا هميشه و همه جا در كنار خود احساس كن . كه من هميشه كنار توام .
 
به دستهايت علاقه و حس بخصوصی دارم چون لبريز از محبت اند .

 

دوستت دارم و دلم به اندازه بغض آسمان ابری پاییز برایت تنگ شده است .

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

اگه بگم که قول می دم تا همیشه باهات باشم

اگه بگم که حاضرم فدای اونچشات بشم

اگه بگم توآسمون عشق من فقط تویی

اگه بگم بهونه ی هر نفسم تنها تویی

اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت می کنم

اگه بگم زندگیمو بذر بهارت می کنم

اگه بگم ماه منی هر نفس راه منی

اگه بگم بال منی لحظه ی پرواز منی میشی

برام خاطره ی قشنگ لحظه ی وصال میشی

برام باغبون میوه های تشنه وکال میشی

برام ماه شبای بی سحر میشی

برام ستاره ی راه سفر ولی بدون هرجا باشی یا نباشی مال منی

بدون اگه برای من هم نباشی عشق منی


نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

زیبـــــــــــــــای من

 

چنانت محتاجم، که بی تو زندگی ام نیست، و چنانت مشتاقم، که جز تو،

 

دل دادگی ام. چندانت مهربان یافتم، که تنها به تو دل باختم. ای آن که

 

نامت بلند است و حدیث بودنت، بی چون و چند! ای زیبای محض! من سر

 

تسلیم تو تا بردم و نقش غیر از تو ستردم؛ هیچ نماند، الآ عشق. تو را با

 

کدامین واژه باید ستود؟ که ستایش گری خُردینه ام و پرستش گری،

کمینه


 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
تو دریایی ترینی آبی و آرام و بی پایان
و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف
و من در آرزوی قطره های پاک بارانم
نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته
به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
تو دنیای منی بی انتها و ساکت و سرشار
و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر
و من هم یک کبوتر تشنه باران درمانم
بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم
شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
و من خواب ترا می بینم و لبخند پنهانم
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می آیی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده
و شاید یک مه کمرنگ از شعری که می خوانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم
به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

 

عاشق                            عاشق تر

 

نبود در تار و پودش           ديدي گفت عاشقه عاشق

 

@@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@@

 

امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه ديدار اين خونه

 

فقط  خوابه ، تو كه رفتي هواي  خونه تب داره  ،  داره  از درو ديوارش غم

 

عشق تو مي باره ، دارم مي ميرم از بس غصه خوردم ،  بيا بر گرد تا ازعشقت

 

نمردم، همون كه فكر نمي كردي نمونده پيشت، ديدي رفت ودل ما رو سوزوندش

 

حيات خونه دل مي گه درخت ها همه خاموشن، به جاي كفتر و  گنجشك  كلاغاي

 

سياه پوشن ،  چراغ  خونه  خوابيده  توي  دنياي خاموشي  ،   ديگه  ساعت رو

 

طاقچه شده كارش فراموشي  ،  شده كارش فراموشي  ،  ديگه  بارون  نمي

 

باره  اگر چه  ابر سياه  ،  تو كه  نيستي  توي  اين خونه ،   ديگه  آشفته

 

بازاريست  ،  تموم  گل ها  خشكيدن مثل خار بيابون ها ،  ديگه  از

 

رنگ  و رو رفته ، كوچه و خيابون ها ،،، من گفتم و يارم گفت

 

گفتيم و سفر كرديم،از دشت شقايق ها،با عشق گذركرديم

 

گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداري، عشقو

 

به فراموشي ،چند روزه تو مي سپاري

 

گفتم كه تو مي دوني،سرخاك

 

تو مي ميرم ، ولي

 

تا لحظه مردن

 

نمي گيرم

 

دل از

 

تو

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

گرخنده زلبهایم گریزد

   اگر اشک ز چشمانم بریزد 

  اگر با اشک خود دریا بسازنم

  اگرباخنده  خود رویابسازم 

  اگر دردت شود با من هم اغوش

  اگر یارت شود از دل فراموش 

  بدان تا دم مرگ دوستت دارم

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

کاش می شد بار دیگر سرنوشت از سر نوشت

کاش می شد هرچه هست بر دفتر خوبی نوشت

از قلم هایی که بر عالم رواست

با محبت با وفا با مهربانی ها نوشت

کاش اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت

کاش دلها از ازل مهمور حسرت ها نبود

کاین همه ای کاشها بر دفتر دلها نوشت

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

زندگي آرام است، مثل آرامش يك خواب بلند.
زندگي شيرين است، مثل شيريني يك روز قشنگ.
زندگي رويايي است، مثل روياي یكی كودك ناز.
زندگي زيبايي است، مثل زيبايي يك غنچه ي باز.
زندگي تك تك اين ساعتهاست، زندگي چرخش اين عقربه هاست، زندگي راز دل مادر من. زندگي پينه ي دست پدر است، زندگي مثل زمان در گذر...

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

آرزومه كه يه روز، تو كلبه ي قشنگمون يه شب صاف مهتابي، با ديواراي عنابي
دست بكشم رو گونه هات ، خيره بشم به اون چشات
حس كنم كنارمي ، تو آغوش گرم مني
سرت رو شونه هام باشه ، دستات توي دستام باشه
نگات تو چشم من باشه ، لبات روي لبهام باشه
از عشق هم گر بگيريم ، از امروزو فردا بگيم
با اين دلهاي پاكمون ، يه جشن كوچك بگيريم

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

عشـق یعنـی هـمون سـلام اول

عـشق یعنـی مـایه قـوت قـلـب

عشق یعنی انفجار احساسات

عشق یعنی کم کردن فاصله ها

عشق یعنی کلید یک رابطه ای محکم

عشق یعنی در موفقیت هم شریک بودن

عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه

عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کنی

عشق یعنی کسی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

   تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست

 

 

ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم

 

 

و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم

 

 

ای مهربان - پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود

 

 

و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید

 

 

تبسمی از تو مرا کافیست که  از هیچ به همه چیز برسم


 

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای تو زيباترين زيبايی ، ای رويای بيداری

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای بيقرار دلم ، ای تك درخت دشت سرخ قلبم ،

به همين لحظه های مقدس عشق قسم دوستت دارم

ای آنكه چشمت بارانی است ، ای تو كه روحت شادابی است ، و

رگهايت از خون محبت جاری است

به آن كعبه مقدس عشق قسم دوستت دارم

زندگی من ، ای آغاز من ، ای سرآغاز من ، ای فردای من

به همان لحظه ديدارمان قسم دوستت دارم

نمی دانم كلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بيان كنم تا تو باور كنی كه

دوستت دارم

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

کاش میشد بر جدایی خشم کرد / شاخه های نسترن را با تواضع پخش کرد

کاش میشد خانه ای از مهر ساخت /مهربانی را در آن سرمشق کرد

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

دیشب از دلتنگیت  بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست

من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست

آرزویم نظری روی تو و دیدن توست

من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم

با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم

به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ

زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ

شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید

لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ  می شود.

من اسم این لحظه ها را “همیشه” گذاشته ام

نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر

فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی

و رفتی ، بی آنکه نباشی

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |

چه زیباست که تو تنها نیاز من باشی و

چه عاشقانه است که تو تنها آرزویم باشی و

چه رویایی است این لحظه های ناب عاشقی و

من و همه زیبایی های عاشقانه و رویایی را فقط با تو حس میکنم

دلتنگی من تمام نمی‌شود

همین که فکر کنم من و تودو نفریم

دلتنگ‌تر می‌شوم برای تو

آرام بخوان چون آهسته نوشتم ، بی پروا بخوان چون از خود نوشتم

نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم و از دل بخوان چون با دل نوشتم دوستت دارم

چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،

اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،

قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،

زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی

دوستت دارم ، بیشتر از خودم ، کمتر از خدایم

چون عاشق توام و محتاج خدایم

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط نیر تاجیک| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد